گاهی باید نوشت

گاهی باید نوشت
دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

آخرین مطالب

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

دعا و رضایتشون میتونه عاقبت بخیری آدمو تضمین کنه.این جمله رو از خیلی ها شنیدم.اما وقتی در ناامیدی کامل کارم روبه راه شد

و وقتی که خیلی به خودم مطمئن بودم به بن بست خوردم.قشنگ لمس کردم که 

رضای خدا=رضای مادر

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۵ ، ۰۱:۵۸
درخشان ...
1.واقعا بارداری؟
-آره بخدا پنج ماهمه
چادر رو کنار زد و گفت:ببین شکممو
+بسلامت!!!پسرت چند سالشه؟
-یک سال و یک ماه..بنظرم درس خوندن اشتباهه یه اشتباهه بزرگ.مگه چی یاد آدم میدن؟زود ازدواج کنی و بچه هاتو بزرگ کنی بهتره.

2.خبر دارم از یک سال زحمتی که کشید.خبر دارم از حرصی که برای پیدا نشدن یک کتاب می خورد از اعصبانیتش برای کنسل شدن یک کلاس از دور شدن از همه چیز و هم کس توی این یک سال از کم شدن ظرفیت ها از اشتباه کارنامه اش...
-اگه بگم از کنایه ها و سرزنش ها دیوونه میشم.اونا چه میدونن کنکور چیه درد قبول نشدن چیه؟مجبورم دروغ بگم

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۵ ، ۱۳:۲۷
درخشان ...
 
 
با دیل آپ بشینی سه چهار دقیقه زل بزنی به مانیتور تا صفحه لود بشه و بخونی.بعد شاد بشی که با سیمکارت سه چهار دقیقه شد یکی دو دقیقه بعدتر ذوق مرگ بشی برا اینترنت پرسرعت. دوستات زیاد بشن، در طول روز بهشون  فکر کنی به اون ادمایی که با خوندن قلمشون تصویرشونو تو ذهنت ساختی،چقدر دوست داری این مجازی ها رو.  هر دو سه  ساعت یه بار میری میشینی پای سیستم تا ببینی شادن و از شادیشون خوشحال بشی، یا ناراحتن و اومدن درد و دل کنن.یا شایدم دل خودت گرفته و میدونی اونجا میتونی  بنویسی براشون و اروم بشی.درگیره برنامه های جدید میشی میری سراغشون بعضیا رو دوست داری و امتحان میکنی دوستایی  حقیقی تر  و آشناتر داری اونجا.دیگه هر  دو سه ساعت میشه روزی، دو روزی یه بار اما هنوز دوست داری اون تصویر های ذهنی زاده شده از قلمو.گاهی این قلم کم رنگ میشه و گاهی نوکش میشکنه و نویسنده حوصله تراشش رو نداره و اون نطفه ی ذهنی که الان رشید و رعنا شده میذاره میره و چه سختن این رفتن ها و چه زیاد شدن این روزها.

تراشی خریدم برای قلم کهنه و کم رنگم که باشم کنار دوستانم

یاعلی:)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۵ ، ۰۳:۰۶
درخشان ...